باز کردن مجرای اشکی
شیوای گلم از وقتی که بدنیا اومد از چشم راستش اشک می اومد هر چه قطره استفاده کردم و ماساژدادم باز فایده نداشت دوبار هم خواستیم عمل کنیم هر بار به دلایلی نمی شد یه بار به خاطر سرما خوردگی نشد . تا اینکه همین پنجشنبه گذشته صبح چشم دخملم میل زدن (سونداژ)وقتی می خواستیم لباس مخصوص بیمارستان تنش کنم اینقد گریه کرد که همه برگشتن به ما نگاه می کردن ببینن چه خبره خلاصه وقتی گفتن ببرین برای بیهوشی باباش شیوا را بغل کرد و رفتیم به بخش جراحی . پزشک بیهوشی بغلش کرد و رفتن توی سالنی که ما نمی تونستیم وارد اون قسمت بشیم صدای گریه هاش توی سالن پیچیده بود و می گفت خرسم می خوام دکتر برگشت و خرسی شیوا را برد . عجب خرس باوفایی حتی توی اتاق عمل هم همراهیش کرد...
نویسنده :
مامان شیوا و آوا
11:16